لطفا اخبار این وبلاگ را در وبلاگ خود قرار دهید

Monday, November 30, 2009


مصاحبه روز با دانشمند ایرانی
دانشگاهیان ایرانی فوق العاده هستند
فريبا اميني
در ميان ايرانی- آمريکائی هایی که در سنين بسيار جوانی به موفقيت های علمی چشمگير دست يافته اند، بابک امير پرويز جايگاه خاص خود را دارد. بابک که در سال 1352 در ايران متولد شده و درس خوانده دانشگاه شريف درس است، اکنون در دانشگاه سياتل مشغول کارست. با او که واضع طرح "چشم بیونیک" است مصاحبه کرده ایم؛ طرحی که این دانشمند ایرانی درباره آن می گويد: "با نگاه کردن از خلال يک لنز تکميل شده، می توانید تصاویر تولید شده را برآنچه در دنيای بيرون نقش بسته منطبق کنید."این مصاحبه در پی می آید.



از خودتان بگوئيد.

من عضو دانشکده مهندسی برق دانشگاه واشنگتن هستم. [فکر می کنم عنوان رسمی من، دستيار پروفسور جرالد مک مورو در زمينه نوآوری باشد.] من در تهران به دنيا آمدم و مراحل اوليه تحصيلاتم را آنجا گذراندم. دارای مدرک مهندسی برق از دانشگاه شريف، ليسانس ادبيات انگليسی از دانشگاه واشنگتن، فوق ليسانس فيزيک، فوق ليسانس مهندسی برق و دکترای مهندسی برق از دانشگاه ميشيگان هستم. تحصيلات فوق دکترای خودم را در شيمی و بيولوژی شيميائی در دانشگاه هاروارد انجام دادم و آن را در سال 2003 در دانشگاه واشنگتن به اتمام رساندم.



شما تحصيلات دانشگاهی را در آمريکا و ايران چگونه مقايسه می کنيد؟

مقايسه اين دو سيستم مشکل است. فکر می کنم نظام دانشگاهی ايران تا اندازه ای تحت تأثير سيستم آمريکائی است [زمان های پيشتر از آن متأثر از نظام فرانسوی بوده است]. مردم ايران، هم دانشجويان و هم اساتيد، فوق العاده هستند. من دانشگاهيان زيادی را در سراسر دنيا می شناسم اما به جرأت بایدبگويم دانشجويان و اساتيد ايرانی می توانند از نظر توانمندی های شخصی، به خوبی با همه رقابت کنند.اماآمريکا توانسته است برخی از بهترين نخبه های سراسر دنيا را جذب کند و امکانات فوق العاده ای برای تحقيق و رشد شخصی در اختيارشان بگذارد. دانشگاه های آمريکا در مجموع بهترين دانشگاه ها هستند. نوآوری و برتری علمی واقعاً در آمريکا ارزشمند است و تمام سیستم حالتی پويا در انجام کاررا ايجاد می کند.



شما ايدۀ "چشم بيونيک" را مطرح کرده ايد. ممکن است در اين مورد توضيح بدهيد؟

يکی از طرح هائی که گروه من روی آن کار می کند، تلاش برای کارگذاری يک صفحه کامپيوتری بر روی عدسی چشم است. اميدمان اين است که يک روز مردم بتوانند از اين لنز مانند لنزهای معمولی استفاده و از ويژگی صفحه نمايش سيار در آن استفاده کنند.



پروژه هايی که روی آنها کار می کنيد چيست؟

گروه ما در حال حاضر به جزء پروژۀ لنز چشمی، بر روی طرح های مختلفی کار می کند. ما مشغول کار بر روی توليد ابزارهای نانو (الکترونيک، نوری، حسگر بيولوژيک) و تعريف روش هائی برای اختلاط اين سطوح نامتعارف، ساخت انواع جديدی از ماشين های انسانی، توليد تجهيزات برای بيولوژی تک سلولی و نيز کار بر روی توليد ابزارهای هوشمند بيومديکال هستيم.



به نظر شما مزایا و موانع کار در اینجا چیست؟

محيط دانشگاهی در آمريکا فوق العاده است. هرچند ما بايد برای انجام تحقيقات پول جمع کنيم، اما منابع متعددی برای تأمين آن وجود دارد (مثلاً گروه من از طريق صندوق ملی علوم و مؤسسه ملی بهداشت تأمين مالی می شود) و ما دانشجوهای بسيار خوبی را از تمام دنيا جذب می کنيم. واقعاً هيچ مانع جدی به ذهنم نمی رسد.



فکر می کنيد چرا دانشمندان نخبه زيادی نظير خودشما ايران را ترک می کنند؟

مردم به دلايل مختلفی خارج می شوند: اجتماعی، علمی و چيزهای ديگر. ولی برای کسی که مايل است بهترين آموزش های ممکن را در زمينه های علمی و دانش فنی ببیند، ايالات متحده در شرايط فعلی بهترين مقصد است.


پيام شما برای ايرانی- آمريکائی های ديگر چيست؟ آنها چطور می توانند ميان رقابت شغلی و وظايفشان در قبال جامعه توازن برقرار کنند؟

فکر نمی کنم به اندازه ای مجرب باشم که بتوانم به کسی توصيه ای بکنم، اما پيشنهادم اين است که هرکس چيزی را که نسبت به آن عشق و علاقه دارد دنبال کند. شايد اين روش خوبی باشد، حتی اگر به نظر ساير مردم، اين کار جالب توجه و از نظر مالی خيلی جذاب نباشد. ما اگر واقعاً نسبت به کاری که می کنيم علاقمند باشيم، می توانيم کارآمد تر باشيم. ضمناً تأکيد می کنم حضور مدنی و اجتماعی هم دست کم به همان اندازه کارهای علمی دارای اهميت است

گروگانگیری

با اطلاع رساني جان ديگران را نجات دهيد
اين بيماري حتي در افراد مستعد در صورتيكه در يكي دو روز اول شناسايي شود
با آنتي ويروسهاي موجود به راحتي قابل درمان است

فراموش نكنيد كليد شناخت اين بيماري در تب بالاي 38 درجه است

كودكان، افراد داراي بيماري آسم و بيماري قلبي و يا نقص ايمني
بيشتر در معرض خطرات بعد از بيماري هستند




Friday, November 27, 2009

عید قربان یعنی عید خشونت

آقا من نمی توانم قبول کنم که یک آدم با شعور سر فرزند خود را ببرد

عید قربان یعنی عید خشونت

اگر امروز کسی این کار را انجام دهد اورا به بیمارستان روانی می برند

و به عنوان دیوانه تحت معالجه قرر می دهند

این خرافات را دور بریزید


Thursday, November 26, 2009

Wednesday, November 25, 2009















مراسم اولين فرش قرمز سينماي ايران

مراسم اولين فرش قرمز سينماي ايران در حالي برگزار شد كه با حاشيه‌هايي همراه بود كه بيشتر بخاطر بي‌نظمي‌هاي بسيار در اين برنامه ديده مي‌شد.

ازجمله آنكه براي خبرنگاران جايگاه مشخصي در نظر گرفته نشده بود و آنها تا انتهاي برنامه ايستاده به پوشش خبري پرداختند.


سينما ناهيد تهران جمعه شب گذشته شاهد حضور عوامل فيلم سينمايي محاكمه در خيابان بر روي فرش قرمزي بود كه به همراه خود ترافيك سنگيني را ايجاد كرده بود.


از حدود ساعت ‪ ۱۶‬روز جمعه دوستداران سينما با ازدحام در مقابل سينما ناهيد تهران در انتظار برگزاري مراسم فرش قرمز سينماي ايران بودند كه به دليل نبود هماهنگي‌هاي لازم با نهادهايي همچون راهنمايي و رانندگي اين سيل جمعيت سبب ايجاد ترافيك سنگين در مقابل سينما ناهيد شد و البته در اين ميان درگيري‌هايي نيز پيش آمد.


اين در حالي بود كه فرش قرمز در خيابان مقابل سينما ناهيد پهن شده بود و شباهتي به برگزاري چنين مراسمي در دنيا نداشت. در اين ميان ازدحام جمعيت كه لحظه به لحظه بيشتر مي‌شد با آغاز دير هنگام مراسم به اوج رسيد و در نهايت بازيگران و عوامل فيلم سينمايي محاكمه در خيابان ساعت ‪ ۱۸‬وارد سينما شدند؟ در حالي كه قرار بود برنامه ساعت ‪ ۱۷‬برگزار شود. سپس بازيگران به گرفتن عكس يادگاري پرداختند و در اين ميان درهاي سينما گشوده شد و كساني كه از قبل بليط در دست داشتند وارد سالن شدند و اين موضوع سبب شد براي ورود عوامل مشكلات عديده‌اي پيش آيد.


پس از ورود عوامل به داخل سالن درها بسته شد و پس از دقايقي يكي از دست اندركاران برگزاري برنامه با صداي بلند همراه با اعتراض توجه همه را به خود جلب كرد كه اين موضوع اعتراض كساني را در پي داشت كه براي حضور در اين مراسم ‪ ۱۰‬تا ‪ ۱۵‬هزار تومان هزينه كرده بودند. كساني كه در طبق دوم سينما ناهيد بليط گرفته بودند ‪ ۱۰‬هزار تومان و طبقه اولي‌ها نيز ‪ ۱۵‬هزار تومان به سايت سينماي ما پرداخته بودند.


پس از حضور پر دردسر حاضران در سالن از سوي مسئولين اعلام شد كساني كه بليط تهيه نكرده‌اند روي صندلي‌هاي سالن ننشينند و اين موضوع سبب شد تا از خبرنگاران رسانه‌ها خواسته شود تا از روي صندلي‌ها بلند شوند و در گوشه‌اي ايستاده نظاره گر برنامه و پوشش خبري باشند! اين وضع ادامه داشت تا اينكه يكي از مسئولان برگزاري مراسم اعلام كرد كساني كه در داخل سالن ايستاده‌اند سالن را ترك كنند و البته اين كار انجام نشد.


برنامه حدود ساعت ‪ ۱۹‬آغاز شد. در ابتداي اين مراسم تصاويري از مستند ‪۶۰۰‬ دقيقه‌اي كيميايي پخش شد و سپس رضا يزداني موسيقي فيلم سينمايي حكم را در سالن اجرا كرد.


در ادامه بازيگران اين فيلم سينمايي روي سن حضور يافته و درباره فيلم صحبت كردند.

اكبر معززي گفت: بعد از ‪ ۳۰‬سال اتفاق خوبي در سينماي ايران افتاده است و فيلم سينمايي محاكمه در خيابان مي‌تواند يك حركت نو در سينماي ايران باشد نيكي كريمي نيز يادآور شد: خوشحالم بعد از سال‌ها با كيميايي همكاري مي كنم و بي‌صبرانه در انتظار ديدن اين اثر سينمايي هستم.

تورج منصوري مدير فيلمبرداري اين اثر سينمايي نيز عنوان كرد: كار كردن با كيميايي پر از خاطرات خوب و شيرين است و حاضر نيستم اين خاطرات را از ذهنم پاك كنم. اميدوارم اين اثر سينمايي نظر مردم را بر روي پرده نقره اي جمع كند.


پولاد كيميايي نيز از حضور گرم مردم تشكر كرد.

در ادامه اين مراسم احمدرضا احمدي شاعر پيشكسوت نيز گفت: ‪ ۵۰‬سال است كه باكيميايي هستم و در اين سال‌ها خاطرات بسياري با يكديگر داريم.

وي افزود: بياد دارم پس از اكران فيلم سينمايي گوزن‌ها در تالار رودكي مي ترسيديم ساواك كيميايي را به دليل ساخت اين اثر سينمايي دستگير كند.

اين شاعر خاطر نشان كرد: مرگ در يك قدمي ما ايستاده و با كسي شوخي ندارد.


من و خانواده ام در تك تك لحظات زندگي كيميايي را حس كرديم. حضور در اين مراسم از ارزش بسياري برخوردار است زيرا ما بدون باندبازي به اينجا رسيده ايم.

احمدي گفت: سال‌ها اتهام بي‌سوادي و بي‌فرهنگي به ما زده شد و كساني كه با زبان فرانسوي صحبت مي‌كردند براي سينماي ايران چه كردند؟ ما با اين وجود به جلو حركت كرديم و به فتوحات خود نيز ادامه خواهيم داد.


كيميايي هنوز هم بين مردم محبوب است و نيازي به تعريف روزنامه لوموند و گاردين ندارد.

مسعود كيميايي نيز در اين مراسم گفت: محاكمه در خيابان فيلم خوبي است و اميدوارم مردم از ديدن آن لذت ببرند.


وي درباره برگزاري اين مراسم در سينما ناهيد نيز خاطرنشان كرد: اينجا محله من است و در اين محله زندگي كردم و خاطرات بسياري از مردم آن داشته و به آنها تعلق دارم.


اين مراسم حدود ساعت ‪ ۲۲‬به پايان رسيد و اين درحالي بود كه خبرنگاران تا پايان اين مراسم ايستاده نظاره گر بودند و جاي مشخصي براي آنها در نظر گرفته نشده بود.


در اين مراسم مسعود كيميايي، نيكي كريمي، نگار فروزنده، پولاد كيميايي، ايرج منصوري، اكبر معززي، سعيد پيردوست، رضا يزداني، شقايق فراهاني، جلال پيشواييان، پوري بنايي، جمشيد ارجمند، جواد طوسي حضور داشتند.

همچنين عوامل فني و دست اندركار فيلم نيز بازيگران و كارگردان فيلم را در اين برنامه همراهي مي‌كردند. حامد بهداد و محمدرضا فروتن نيز از افراد شركت‌كننده در اين برنامه بودند.

کردان که باشی در مراسم تدفینت هم سوژه درست میشه

خدایش بیامرزد . ولی انگار نویسنده آمبولانس هم در آکسفورد با ایشون همکلاسی بوده‏اند . جاودانه تاریخ ایران مملکت شدی


نیک آهنگ کوثر آینده نزدیک

نیک آهنگ کوثر

آینده نزدیک




ینده نزدیک

Tuesday, November 24, 2009

یادداشت‌های نیک آهنگ

یادداشت‌های نیک آهنگ



برای زیدو امشب حالم گرفته بود. کشیدن کاریکاتور احمد آنقدر دشوار بود که حد نداشت. نه اینکه چهره‌اش سخت باشد، کشیدن حتی یک لبخند در آن کار غیر ممکن بود.

من در میان نیروهای سیاسی، کسی را به سلامت احمد ندیده‌ام. حاضر بود در سخت‌ترین شرایط باشد، اما اسیر زد و بندهای این و آن نشود.

من در میان همکارانم، کمتر کسی را مثل احمد یافته‌ام. پاک، خنده‌رو، بی‌شیله پیله...اهل فکر و مخالف تابعیت بدون دلیل، چیزی که بخش اعظم همکارانم در روزنامه‌های حزبی اسیرش بودند.

امشب وقتی خواندم چه حکمی به او داده‌اند، یاد روزی افتادم که از او پرسیدم چرا با وجود جوی که وجود دارد، هنوز مانده است؟ احمد امیدوار بود تغییری به نفع مردم بوجود آید.

گناه احمد از نظر این حیوانات قوه قضاییه، شاید این بود که به سراغ عبدالله نوری رفت. شاید گناهش این بود که نمی‌خواست مهره هیچ کسی باشد.

من شاید به احمد ایراد بگیرم که چرا بازی سیاست را با مطبوعات قاطی کرده، او هم شاید پاسخ خودش را داشته باشد، اما می‌توانم بگویم که قد احمد از مطبوعات این مملکت بلندتر بوده و هست.

می‌دانم خانواده‌اش چه روزگار سختی را می‌گذرانند. پسرانش حالا بزرگ شده‌اند..آنها عظمت می‌گیرند و رهبر معظم، کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود...

اشکال احمد این بود که عظمت مصنوعی خامنه‌ای را ندید. رهبر مصغر، کوچک‌تر
هم می‌شود...